پسر
رمان پلیسی جنایی
اثر: یو نسبو
مترجم: زهرا نیچین
تعداد صفحه: ۵۴۵
#برشی_از_کتاب
آندرس داد زد: «حرومزادهی ترسو! از نامزد من دور بمون!»
پسر سرش را طوری بلند کرد که انگار میخواست زاویهی بهتری برای آندرس ایجاد کند، و گونهی سالمش را جلو آورد. آندرس لگدش زد. سر پسر به عقب پرت شد و مثل بازیکن فوتبالی که هنگام پیروزی روی زمین سُر میخورد، روی زانو افتاد و دستهایش پرت شد.
کف تیز کفش آندرس حتماً به پیشانی سُنی گرفته بود، چون خون از برش بزرگی زیر خط رویش مویش جاری شد. همانطور که شانههای سُنی روی سنگفرش کشیده میشد و کتش باز شد، مارتا دید که آندرس دارد آماده میشود لگد دیگری به او بزند، خشکش زد. دید به کمربند سُنی و چیزی که مارتا داشت میدید خیره شده. یک هفتتیر. هفتتیر براقی که لولهاش در آستر شلوار فرورفته بود؛ اینهمه مدت آنجا بود، ولی سُنی به آن دست نزده بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.