آویزهای دستبند
نویسنده: ویولا شیپمن
مترجم: فیروزه مهرزاد
طراح جلد: محسن توحیدیان
تعداد صفحه: ۳۵۰
مادرم مرا در آغوش گرفت، از شادی میدرخشید. گفت: «بفرمایید.» بستهی کوچکی را از جیب ژاکتش بیرون کشید.
جعبهی کوچک را باز کردم. مثل همیشه، آویزی نقرهای در بالای تشکی مخملی قرار داشت.
پرسیدم: «مامان، این چیه؟» در تاریکی خوب نمیدیدم.
«این نیمی از یک قلب است. برای زندگیای که در آن هرگز از هم جدا نمیشویم.»
از جعبه بیرون آوردم و بررسیاش کردم. دستهایم را روی لبههای ظریفش کشیدم.
«نیمهی دیگرش کجاست؟»
او گفت: «اینجا.» و دستبند خودش را نشانم داد، که با آویزهایش همانند درخت کریسمس تزیینشدهی ما سنگین بود. سپس مچ دستم را گرفت، آویز را اضافه کرد و دستم را بر قلبش گذاشت. «و درست اینجا. تو همیشه بخشی از من خواهی بود.»
__________________
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.